باز در خاطره ها ، یاد تو ای رهروِ عشق
شعله سرکشِ آزادگی افروخته است
یک جهان بر تو بر همّت و مردانگی ات
از سرِ شوق و طلب ، دیدهِ جان دوخته است
نقش پیکار تو در صفحه تاریخ جهان
می درخشد ، چو فروغ سَحَر از ساحل شب
پرتویش بر همه کس تابد و می آموزد
پایداری و وفاداری در راه طلب
چهرِ رنگین شفق ، می دهد از خون تو یاد
که ز جان بر سر پیمان ازل ریخته شد
رهروِ کعبه عشقی و در آفاق وجود
با پرِ شوق سوی دوست برآری پرواز
جان به قربان تو ای رهبرِ آزادی و عشق
که روانت سرِ تسلیم نیاورد فرود
زِ آن فداکاریِ مردانه و جانبازیِ پاک
جاودان بر تو و برعشق و وفای تو درود
شعر با تخلیص از استاد شفیعی کدکنی
درباره این سایت