هر روز برای پیاده روی به پارک می روم این اواخر توجه و رسیدگی چندتا از خانم ها نسبت به گربه های پارک توجهم را خیلی به خودش چلب کرده است.

یکیشون که براشون سفره پهن می کند و برای هرکدامشان یک اسمی گذاشته و به اسم صداشون می کند و جالب اینکه بهشون امر و نهی هم می کند !

خلاصه اینکه عشق و حالی این بندگان خدا با این گربه ها می کنند و الحق و الانصاف کم و کسری هم براشون نمی گذارند و از این رهگذر گربه های پارک همه مثل گالفیلد حسابی خپل و چاق و چله شده اند.

دخترکان سگ به دست هم که بعضی هاشون دو سگ کوچیک و بزرگ به همراه دارند و معمولا شب ها تشریف می آورند که دیگه جای خودشان را دارند !

جالب اینکه روز به روز هم بر تعدادشان افزوده می شود.

حالا علت این همه گرایش به حیوانات در مردم از کجا ناشی می شود واقعا برای من جای سوال دارد؟

پنج شنبه عصر جایی بودیم و اتفاقی برنامه درسهایی از قرآن آقای قرائتی را دیدم اونجا هم آقای قرائتی خاطره ای از شهیدمحراب آیت الله اشرفی اصفهانی گفت و داستان حلالیت خواستن از گربه منزل که به علت گوشت ی  با عصا زده بودندش و اینکه از آن به بعد ایشان هر شب ظرف غذایی به آن گربه می داده اند (به نقل از مضمون ) .

البته این داستان را با اوضاع و احوالی که این روزها می بینیم نباید مقایسه کرد . فقط خواستم بگم احسان به حیوانات خوب هست و پسندیده اما این گرایشی که این اواخر در عده ای بوجود آمده از جنس دیگری است.

خلاصه که کم کم داره به گربه ها حسودیم میشه !

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها